چقدر دیگه بخوام و نشه؟

ساخت وبلاگ

تمام، بی سلام و والسلام، این منم، بی هیچ راه برگشت

این منم، شت ترین حال ممکن، این منم بی سلاح ترین، این منم لوزرترین، این منم، عریان، این منم با دست های خالی، منم، درمانده، منم اونی که همه چیز رو از دست داد برای بدست آوردن این خلاء احساسی، این منم که بهترین دوست های خودش رو قربونی کرد، از دست داد، تا هیچ و پوچ رو بدست بیاره، منم اونی که تو عرض یک ماه زندگیش از این رو به اون رو شد. بی اغراق، این منم، تنها، این منم، یه غده، منم یه کیسه اشک، منم اونی که باخت، پشت هم، اونی که هرکاری کرد زندگیش رو آروم کنه، فقط خرابی به بار اورد. من، کلمه، حرف، احساس، من کشتم، همه چی رو. من خودم رو کشتم، این قربانی برای چی؟

بی اندازه ناراحتم، ناراحت واژه درستی نیست، من نمیدونم باید چی بجاش بگم

به حرف شهریار بختیاری فکر میکنم، هیچ راه برگشتی نیست، فقط باید برم، باید برم، برم و برم، نمیدونم کجا، این سردرگمی عذابم میده و دوست ندارم هیچ عقب گردی بکنم

خراب نکردم، من فقط احساسم رو گفتم، اشتباه نکردم، من فقط دوست داشتنی نیستم، همین، همه دوست دارن من کنارشون باشم، هیچ کسی دوست نداره کنار من باشه. این اعتراف دردناکیه.

چقد پرم از هیچ، چقدر خرابم، چقدر له ام، چقدر حس آدمی رو دارم که تموم شده، اینکه همه ی تلاش هاش بی نتیجه مونده، چقدر دیگه بخوام و نشه؟ بخوام ونشه. بخوام. نشه.

دلم یه آب خنک میخواد، یه چیزی که بتونم باهاش مرحمی بذارم رو دلم

فصل جدید...
ما را در سایت فصل جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bluedreams بازدید : 68 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 20:36