هنوز نتونستم خیلی راحت بشم باهاش و طبیعیه. خیلی اجق وجق بهش توضیح دادم از آدمی که بودم و احساس عدم امنیتی که دارم رو بهش توضیح دادم.
ننوشتم اینجا ولی الان میگم
من یه وقتایی با تمام وجودم حس میکنم همه ی حریم امنیتم رو از دست دادم!
بغیر خانوادم، از همه یه احساسی عدم اطمینانی گرفتم که خیلی هم مسخره ست. از عزیز ترین های زندگیم بدل میگیرم خیلی چیزای ساده و مسخره :)
الان آروم ترم، تمرکز میکنم و سعی میکنم به تعادل برسم. دلم میخواد برم زودتر جلسه بعدی رو تا یکم سبک تر بشم و چیزایی که نگفتم بکسی رو فقط بگم، بگم تا خالی شم، بگم تا درونم و افکارم فقط درون خودم حبس نمونه
خیلی حس خوبی داشتم خیلی حس خوبی داشتم از اینکه تونستم بعضی چیزا رو که تا حالا نتونستم بکسی بگم رو بکسی بگم :))
شب بخیر
فصل جدید...
برچسب : نویسنده : bluedreams بازدید : 158